مقدمه

در مقاله قبل یعنی خصوصیات درونی و بیرونی یک کاراکتر، درباره ی انگیزه یک کاراکتر و هدف او صحبت کردیم. دیدیم که یک کاراکتر چگونه هدف خود را دنبال می کند تا به آن برسد. اما همیشه رسیدن به هدف با سختی هایی همراه است. به این سختی ها موانع گفته می شود. موانع یک کاراکتر هر چیزی می توانند باشند، آن ها می توانند یک شخص، یک حیوان یا چیز های درونی مثل ترس از چیزی باشند. هر چیزی که هست، موانع بر سر راه کاراکتر ها قرار می گیرند و از رسیدن کاراکتر به هدف یا نیاز، جلوگیری می کنند. در انیمیشن ها ما موانع را به وفور مشاهده می کنیم. آن ها از جذابیت های قصه ی ما هستند. اگر آن ها نباشند قصه ما فاقد هیجان می شود.

موانع یک کاراکتر چه جیز هایی هستند؟

هسته اصلی داستان شما خواسته ها و نیاز های کاراکتر شما نیست بلکه چیزی است که بر سر راه آن ها قرار می گیرد. هنرمندان پیکسار برای ساخت یک کاراکتر از یک اصطلاح استفاده می کنند. آن ها کاراکتری که ساختند را بالای یک درخت قرار می دهند و به او سنگ پرتاب می کنند و زندگی و شرایط را برای کاراکتر سخت می کنند. مثال های زیادی وجود دارد برای نشان دادن موانع یک کاراکتر. مثل مارلین در انیمیشن نمو، ترس او از اقیانوس است. او مدام به نمو می گویید که از بالای صخره تکان نخورد چون حس می کند آن جا امن است و از اقیانوس می ترسد. بعد از گم شدن نمو او تمام این اصول را زیر پا می گذارد تا نمو را پیدا کند. این ها موانع کاراکتر مارلین بودند. این موانع به این منظور طراحی شدند که مارلین را از حاشیه امن خود بیرون بیاورند تا به جستجوی پسر خود برود و به جایی برسد که به پسرش اعتماد کند.در فیلم “ای تی”، پسر که “الیوت” نام دارد با “ای تی” برخورد می کند و از او می خواهد که پیش او بماند، اما او یک موجود فضایی است و “الیوت” می خواهد او روی زمین زندگی کند. اما نمی شود، چون “ای تی” فضایی است و روی زمین می میرد. این مانع کاراکتر “ای تی” برای زندگی بود.

چگونه در مورد موانع یک کاراکتر تصمیم گیری می کنید؟

بعضی از نویسندگان می گویند که بهترین راه برای پیدا کردن موانع یک کاراکتر این است که، تشخیص دهیم چه چیزی نیاز دارد انجام دهد. در پیکسار از طریق تکرار پس از تکرار ماجرایی که می تواند برای کاراکتر اتفاق بیوفتد به موانع یک کاراکتر پی می برند. ترس یک مولفه ی خوب برای مانع بودن است. در زندگی واقعی ما آدم ها معمولا در حال فرار از ترس خود هستیم تا با آن ها مواجه نشویم، در انیمیشن هم همینطور است. پس اگر شما کاراکتری را خلق کردید که ترس از چیزی یا کسی دارد، میتوانید آن را با ترس خود مواجه کنید و او را وادار به واکنش کنید. شما با این کار یک مبارزه جذاب و پر هیجان به داستان خود اضافه کردید.
شما وقتی در حال توسعه داستان خود هستید به این فکر می کنید که جذابیت تعقیب و گریز چیست؟ یا آدم شرور داستان کیست؟ اما مهم تر از این ها این است که بازتاب این تعقیب و گریز یا آدم شرور چیست؟ همچنین بازتاب تمام عیوب و کاستی ها در درون کاراکتر چیست؟تمام این موانع بر سر راه کاراکتر شما قرار می گیرند تا باعث شوند کاراکتر شما درباره ی خواسته ها و نیاز های خود فکر کند.
یک مثال خوب از انیمیشن ماشین ها را بررسی می کنیم. در ابتدای انیمیشن ماشین ها ما می بینیم که خواسته اولیه “مک کویین” رفتن به کالیفرنیا و برنده شدن جام قهرمانی در مسابقه ی بزرگ است، اما زمانی که او با مانع گیر افتادن در شهر “رادیاتود اسپرینگرز” مواجه می شود و محبور است تا جاده را تعمیر کند چیزی که می خواهد این است که از سفر خود لذت ببرد و این تجربه را به فال نیک بگیرد و از طریق همین سفر دوست پیدا کند. چیزی که در ابتدای انیمیشن از “مک کویین” می بینیم این است که او فردی مغرور است و به کسی توجه نمی کند اما بعد از سفر به شهر دور افتاده او با بقیه رفیق می شود و مغرور بودن خود را کنار می گذارد. موانع در این انیمیشن باعث این شده اند که او آدم دیگری شود و تغییر کند.

جمع بندی

ما در تمام قصه ها و انیمیشن ها و فیلم ها موانع را میبینم. آن ها باعث ایجاد تغییر در رفتار یک کاراکتر یا مبارزه کاراکتر یا تقویت یک کاراکتر نسبت به چیزی می شوند. در انیمیشن کارخانه هیولا ها بعد از دیدن بچه توسط سالی در کارخانه، سالی بچه را مانعی بر سر موفیقت در کار خود می بیند اما دلش نمی آید او را از بین ببرد. او بعد از گذشت زمانی به چیزی که می ترسید وابسته می شود به طوریکه نمی تواند از بچه دل بکند. در اینجا مانع باعث تغییر رفتار سالی در زندگی خود شده است. یا در انیمیشن آپ، پیرمرد بعد از فوت همسرش یک زندگی روتین دارد و نمی خواهد از این چارچوب خارج شود. اما با حضور پسر بچه او از شهر خود دل می کند تا به ماجراجویی ادامه دهد. پسر بچه مانعی برای پیرمرد بود که آرامش او را از بین برده بود اما بعد از مدتی همین مانع باعث امید و زندگی پیرمرد می شود. در انیمیشن شگفت انگیزان، در ابتدا یک پسر بچه قصد دوستی با آقای شگفت انگیز را دارد اما بعد او به مانعی در سر راه آقای شگفت انگیز تبدیل می شود و می خواهد که تمام شهر را نابود کند. در اینجا آقای شگفت انگیز بر خلاف مثال های قبل به مبارزه علیه او می پردازد تا شهر خودش را از دست او نجات دهد و با از بین بردن او خطر را از شهر خود دور می کند تا آرامش بار دیگر به شهر برگردد. همانطور که گفتیم موانع باعث ایجاد جذابیت در انیمیشن می شوند. شما اگر موانع را در این مثال ها بردارید دیگر داستان شما جهتی ندارد و رنگ و روح از قصه ی شما دور خواهد شد.