ساختار داستان

ساختار داستان‌ها | نکاتی از داستان‌نویسی (قسمت پنجم)

3,271
ساختار داستان

در ابتدا شاید به نظر برسد که ساختار داستان بسیار ساده است ولی در حقیقت این طور نیست. قالب های زیادی برای ساختار داستان معرفی شده اند. که برای هر کدام از آن ها سال ها زحمت کشیده شده است تا به این نقطه رسیده اند. ولی همه ی آن ها بیفایده هستند مگر این که شما بدانید هر بخش چه کارکردی دارد و برای چه می خواهید از آن استفاده کنید. بیاید نگاهی به انیمیشن های استودیوی پیکسار بیاندازیم تا ببینیم آن ها چگونه داستان های خود را تعریف می کنند. روشی که استودیوی پیکسار برای تعریف کردن داستان های خود از آن استفاده می کند را می توان به صورت زیر نشان داد :

  • روزی روزگاری …
  • هر روز …
  • تا این که یک روز …
  • به خاطر آن …
  • به خاطر آن …
  • به خاطر آن …
  • تا در نهایت …

قبل از پر کردن جا های خالی بهتر است هر بخش از این ساختار داستان را بفهمیم و کاربرد آن را ببینیم.

روزی روزگاری …

این جمله را می توان به صورت « روزی روزگاری یک قهرمان » کامل کرد. قهرمان همان کسی است که با آن ارتباط برقرار می کنیم. از این بخش می توان برای معرفی یک روبات تنها و یا یک مورچه مستقل استفاده کرد.

ساختار داستان

هر روز …

این بخش یک دیدگاه کلی نسبت به دنیایی که داستان در آن اتفاق می افتد، به ما ارائه می کند. و ما را با قوانین این دنیا و زندگی روزمره شخصیت ها آشنا می کند.

  • هر روز وال-ای مشغول فشرده کردن زباله ها و تبدیل آن ها به مکعب های کوچک است.
  • هر روز فلیک و دیگر مورچه ها برای گرسهاپر که آن ها را تهدید کرده غذا جمع می کنند.
پیشنهاد مطالعه  مراحل تولید یک انیمیشن

ساختار داستان

ولی این ها کافی نیست. این ها همه ی چیزی نیست که ما درباره آن صحبت می کنیم.  نکته ای که باید روشن شود این است که قهرمان های ما چه می خواهند. در این بخش ما با قهرمان بیبشتر آشنا می شویم و راحت تر می توانیم با او همزاد پنداری کنیم.

  • هر روز وال-ای به تماشای فیلم عاشقانه می نشیند. و آرزو می کند تا روزی بتواند عشق را تجربه کند.
  • هر روز فلیک می خواهد تغییری ایجاد کند. بر خلاف کار هایی که دیگر موچه ها انجام می دهند.
تا این که یک روز …

معمولا این جمله برای آغاز یک حادثه ی محرک است. حادثه محرک نقش مهمی در این ساختار داستان ایفا می کند. این جمله در واقع شروع ماجراست و همه چیز از اینجا آغاز می شود. اتفاقی که زندگی عادی شخصیت ها را بر هم می زند. و شخصیت ها را به دل ماجرا های داستان می کشاند.

ساختار داستان

  • تا این که یک روز وال-ای با یک ربات جدید آشنا می شود. و عاشقش می شود.
  • تا این که یک روز فیلک از کلونی مورچه ها اخراج می شود. و مامور می شود کلونی را از دست گرسهاپر نجات دهند.
به خاطر آن …

این بخش زنجیره ای از اتفاقات است. که نتیجه ی تصمیم هایی است که قهرمان داستان در مواجه با حادثه محرکی که  در بخش قبلی این ساختار داستانی توضیح دادیم، می گیرد. نکته قابل توجه تفاوت بین دو عبارت “به خاطر آن” و “بعد از آن” است. یک سری اتفاق منطقی که یکی بعد از دیگری می افتد یک داستان نیست، یک گزارش است. یک داستان شامل اتفاقاتی است که علت و معلول یک دیگرند. و هر اتفاق معلول اتفاق قبلی است.

  • به خاطر آن که فلیک از گروه جا نماند عجله می کند. به خاطر آن که فلیک عجله می کند غذا هایی که جمع کردند از بین می رود. به خاطر آن گرسهاپر کلونی را تهدید می کند. به خاطر آن کلونی، فلیک را بیرون می کند. به خاطر آن فلیک حشرات جدیدی را استخدام می کند. چند بازیگر که آن ها را به جای جنگجو اشتباه می گیرد. به خاطر آن حشرات جدید می آیند تا به کلونی کمک کنند. به خاطر آن که مورد تشویق قرار می گیرند. تصمیم می گیرند که بمانند. و به وانمود کردن ادامه دهند. با وجود این که از خطر اطلاع پیدا می کنند و …
پیشنهاد مطالعه  عنصر رنگ یعنی احساس زندگی و امید در انیمیشن
تا در نهایت …

یک داستان خوب و قوی باید غیر منتظره باشد اما از یک الگو پیروی کند. وقتی که دومین حادثه ی محرک برای یک قهرمان رخ می دهد. تمام اتفاقات بعدی همانطور که انتظار داریم رخ می دهند. تا این که در نهایت اتفاقی غیر قابل برگشت رخ می دهد. چیزی که هم قهرمان ما و هم دنیایش را تغییر می دهد.

ساختار داستان

  • وال-ای رابطه ی عمیق و عاشقانه ای با ایوا برقرار می کند. و به همراه نسل جدید انسان ها به زمین باز می گردند تا دوباره در آنجا زندگی کنند.
  • فلیک به خوبی با گرسهاپر مقابله می کند. و همین طور مورچه های کلونی روش های جدید او و اختراعاتش را قبول می کنند و از آن ها استفاده می کنند.

مهم ترین بخش در ساختار داستان پایان بندی آن است. پایان بندی باید به گونه ای باشد که هم قهرمان داستان و هم دنیای پیرامونش را تغییر دهد. یکی از دلیل هایی که نوشتن یک پایان بندی خوب برای داستان را دشوارمی کند، همین مطلب است. نکته دیگر برای یک پایان بندی خوب سخت ترین شرایط ممکن برای قهرمان است. مخاطبان این روز ها بسیار حرفه ای شده اند. کافی است در ابتدای فیلم یک پیر مرد بداخلاق و غرغرو به آن ها نشان بدهید به سرعت حدس می زنند که در پایان فیلم قرار است به یک پیر مرد خوش اخلاق تغییر کند. به آن ها دو اسباب بازی نشان بدهید که با یکدیگر مشکل دارند و بیننده ها می دانند که قرار است با یکدیگر دوست صمیمی شوند.

پیشنهاد مطالعه  روایت داستان در انیمیشن‌

ساختار داستان

  • فلیک برای نجات کلونی مورچه ها باید گرسهاپر را شکست دهد. ما این موضوع را از ابتدا متوجه می شویم. قهرمان باید در سخت ترین شرایط ممکن قرار بگیرد. هرچه این مسیر برای قهرمان داستان مشکل تر باشد. هرچه لحطات ناامیدی او سخت تر باشد. هرچه هنگام شکست احساس شرمندگی او عمیق تر باشد. و بیشتر به توانایی های خود شک کند. پیروزی او رضایت بخش تر خواهد بود. ولی برای پیروزی باید از تمام توانایی ها وقدرت هایش استفاده کند، از ذره ذره ی شجاعتش.

ساختار داستان

اگر شما داستان زندگی یک حشره را نوشته بودید، از همان روز اول می دانستید که فلیک باید بر گرسهاپر پیروز شود. ولی چگونه قرار است این کار را انجام دهد؟ چه خطر ها و شکست هایی در راه اوست؟ اینجاست کار شما آغاز می شود.

4 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • ولیماتور

    22 خرداد, 1399

    سلام
    اکثر داستان ها با پیروزی خیر بر شر یا ابرقهرمان بر بدمن داستان پایان می یابد.
    فارغ از اینکه چقدر سختی را قهرمان برای پیروزی تحمل می کند اما آخر قصه معلون است. فکر می کنم هیجان انگیز تر زمانی باشد که درصد احتمال پیروزی خوب و بد دقیقا در ذهن بیننده پنجاه پنجاه باشد. و گاهی هم پیروزی نصیب سیاهی بشود.

    • محسن گلچین

      22 خرداد, 1399

      با سلام و تشکر از دقت نظرتون
      بله این نکته ساده، شاکله اصلی تقریباً تمام داستان ها رو تشکیل میده چون همیشه مخاطب ما دوست داره تا قهرمان پیروز بشه. اما برای جذاب تر شدن داستان فقط نیاز نیست که شرایط رو اونقدر سخت کنین که احتمال پیروزی قهرمان رو کمتر کنین با اینکار ممکنه به یک دام خطرناک بیافتین. مشکل کار کجاست؟ مشکل از جایی شروع میشه در نهایت قهرمان باید به پیروزی دست پیدا کنه. اما وقتی شرایط تا این اندازه سخت و دور از ذهن باشه که بیننده هیچ احتمالی برای موفقیت نده. وقتی قهرمان پیروز میشه مخاطب به سختی می تونه اون رو باور کنه.
      بهترین راه برای داستان گویی و خلق یه کاراکتر جذاب اینه که بتونین داستان و موقعیتی ایجاد کنین که قهرمانتون همراه داستان رشد کنه و یعنی در ابتدای داستان با یک شناخت وارد داستان بشه و در انتهای داستان به شناخت جدیدتر و عمیق تری از خودش دست پیدا کنه. اینجاست که به خاطر اینکه در مسیر داستان مخاطب قرار می گیره دیگه اون پیروزی نهایی نیست که اهمیت پیدا میکنه خود قهرمان برای بیننده مهم میشه. تصمیماتش و رفتارش که داستان رو جذاب میکنه.

  • سعیده محمدکریمی خیرابادی

    10 خرداد, 1399

    سلام وقت بخیر مطالبتون خیلی اموزنده بود من پکیج داستان نویسی رو خریدم از سایت ولی مطالب بیشتری روعلاقه دارم یادبگیرم لطفا از طریق جیمیل راهنمایی کنید ممنون میشم

    • احمد گلچین

      11 خرداد, 1399

      با عرض سلام و احترام
      ممنون از حسن اعتماد و همچنین انتخابتان.
      برای دانش‌پذیران عزیزمان این امکان وجود دارد که هرگونه سوال و یا مشکلی را می تونند از طریق تیکت پشتیبانی با کارشناس مربوطه در میان بگذارند. و صد البته شما هم همینطور.
      خوش حال می‌شویم تا به سوالات شما پاسخ دهیم.
      موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست

لطفا صبر کنید